و من دلتنگ دلتنگم
برای لحظه نابی
که باشم مست آغوشش
همه غمهای دنیا را
کنم یکجا فراموشش
چو باران بر دل صحرا
بشویم قید و بندش را
دو دست خود
چو شاخی تاک
بیاویزم بر آن قد و
روم تا اوج خواهش ها
.......
ومن دلتنگ دیدارم
ومن دلتنگ دیدارم
.......
شعر زیباییه یه جایی خوندمش گفتم ... واسه تشکر از حضورت بذارمش ...
شکرا للحضور الجمیل ملااااااااک