بيا تا برايت حكايت كنم
ز رنج زمانه شكايت كنم
ازآن داغ هایی که دارم به دل
یکی زان میانه روایت کنم
ز بس آتشم من سرا پا ودرد
تمام زمین را کفایت کنم
وجودم همه پر زخونابه است
چه گویم
کدامین حکایت کنم
که دردم فزونتر ز شیرین بود
ولیکن بزرگی رعایت کنم
گناهش همه برخودم مقتضی ست
نباید کسی را ملامت کنم
ندارم کسی تابگویم به او
که عاشق بمرد من چه حالت کنم